یک بنده خدا

رامین نظامی خواه

یک بنده خدا

رامین نظامی خواه

آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰

جرات طوفان

شعر معروفی هست که میگه:

شاید از حادثه می ترسیدیم/تو به ما جرات طوفان دادی

خیلی وقت ها همزاد پنداری خوبی با این بیت داشتم اما این روزها جرات سوار کشتی اعتماد به محبوب شدن رو هم ندارم؛ چه برسد به طوفان فتن.

گویی از حادثه ها می ترسم

تو بیا جرات طوفان بدهم

نه ببخشید غلط شد؛ تو که هستی هرجا

دستگیری کن و لطفی، که بمانم به درت

  • رامین نظامی خواه
  • ۰
  • ۰

قصه آتشی که عالم بسوخت

دیروز در اوج اعصاب خردی سر بی مهری جمعی از تادیروز برادر و امروز جناب شده ها، یارو برگشته بهم میگه شما که نورچشمی هستی و مشکلی نداری.همینجاست که باید گفت: ایچیمیز اوزوموزی یاندیری; اشیمیز عالمی. منتی نیست برای راهم حاضرم هزینه بدهم ولی برخی بی مهری ها دلم را شکسته
  • رامین نظامی خواه
  • ۰
  • ۰
سکوت همیشه علامت رضا نیست; گاهی سکوت رو انتخاب می کنم چون حرفهای قبلی تاریخ مصرفشان تمام نشده.
  • رامین نظامی خواه
  • ۰
  • ۰

رفع سوءتفاهم

در اینکه آینه آئینه است شکی نیست

من اعتماد ندارم به چشم های خودم

  • رامین نظامی خواه
  • ۰
  • ۰
اعتراف میکنم که مرد بودن را یاد نگرفته ام. هنوز عوض شدن را بلد نیستم چه برسد به عوض کردن. حتی بچگانه ادای مردها را درآوردن هم یادم رفته. امید به مرد شدن همان شقایقی است که تا هست زندگی باید کرد. زنده ام اما شقایقی این اطراف نیست
  • رامین نظامی خواه
  • ۰
  • ۰
تنهایی که چیز پیچیده ای نیست همین که ابرهای تیره آسمانت را گرفته باشد ولی کسی نباشد که همقدمت زیر باران باشد; همین که حوصله مزخرفات کسی را نداشته باشی و کسی حوصله مزخرفاتت را نداشته باشد میشوی تنها.
  • رامین نظامی خواه
  • ۰
  • ۰

درد

اول اینکه برای عشق، دل دلایلی دارد که عقل از آنها بی خبر است. دوم اینکه از درد سخن گفتن و از درد شنیدن، با مردم بی درد ندانی که چه دردی است و اینکه از تمام دنیا فقط چشمهایش را خواستم. آیا آسمان سهم زیادی از دنیاست؟ خدایا روزیم کن روزهایی را که حرف آخرم این باشد: یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
  • رامین نظامی خواه
  • ۰
  • ۰

فردا 22 بهمن ماه 92 به عشق اتوبوس رایگان از سر کوچه مان تا مرکز شهر، به عشق راه رفتن وسط خیابان، به عشق تعطیلی وسط هفته، اصلا به عشق خوردن ساندیس نظام  فروکردن نی اش در چشم دشمن می رویم راهپیمایی


شما اسمش را بزار جشن تولد. جشن تولد نظامی که از کم به ما نماسیده از آن. در مدرسه و دانشگاهش درس خوانده ایم، با مسجد و بسیجش بزرگ شده ایم، در انتخاباتش رای داده ایم و تازه همین چند روزه سبد کالایش را هم گرفته ایم.

تنهایی هم نه. با خانواده، با دوستان و حتی با دوستان جناح مقابل می رویم راهپیمایی 22 بهمن.

تا کور شود هر آنکه نتواند دید.

  • رامین نظامی خواه
  • ۰
  • ۰
انتظار زیادی است این که نخواهی روز و شبت مثل هم باشند؟ پررویی است اگر بگویی زندگی کردن حق من است؟ بی ادبی است اگر یادآوری کنی که آدم هستی؟ خنده دار است که نخواهی بازی داده شوی؟ ای کاش یا آنقدر بد بودم که کاری میکردم یا آنقدر خوب که ...
  • رامین نظامی خواه
  • ۰
  • ۰
این روزها بیشتر از آنچه که باید، در نفسانیت هایم غرق شده ام

زندگی من، کار من، فکر من، اعصاب من و ...

قدری بی خود شدن هم بد نیست هیچ؛ خیل هم خوب است

خدایا برسان


  • رامین نظامی خواه