شعر معروفی هست که میگه:
شاید از حادثه می ترسیدیم/تو به ما جرات طوفان دادی
خیلی وقت ها همزاد پنداری خوبی با این بیت داشتم اما این روزها جرات سوار کشتی اعتماد به محبوب شدن رو هم ندارم؛ چه برسد به طوفان فتن.
گویی از حادثه ها می ترسم
تو بیا جرات طوفان بدهم
نه ببخشید غلط شد؛ تو که هستی هرجا
دستگیری کن و لطفی، که بمانم به درت
- ۹۳/۰۳/۰۵
همه یک بـه یک نوکر حیدرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
مدد گـیرد از صاحب ذوالفـقار
تو کز محنت دیگران بی غمی
مزن لاف عشق علی را دمی
تو گــر منکـر مرتـضی بوده ای
نشاید کـه نامـت نهـند آدمی