چه سنگین می گذرد این روزهای عذاب آور
و چه سردند شبها و چه تیره آسمان بی قراری زمستان.
هفته های بی سر و ته تمامی ندارند انگار
در شهر کوردلان.
زمستان سردی است و تنها اشعه آفتاب از مشرق مجاز می تابد
سکوت کشنده است و حرف زدن دشوار.
نه جسارتی برای دیدار مانده و نه طاقتی بر فراغ.
فرصتی می طلبم بهر جبران گناه
- ۹۴/۰۹/۱۴